هنگامی که بیداری اسلامی در کشورهای عربی شروع شد دومینویی به وجود آمد که چندین کشور اسلامی و عربی از غرب آسیا تا افریقا را شامل شد.
به گزارش خبرنگار پایگاه خبری تحلیلی «گلستان ما»، حسین پایینمحلی در یادداشتی نوشت: از تونس و یمن تا لیبی اما نظام غرب تلاش کرد با مهندسی اجتماعی در سوریه و تحریک برخی حکام عرب و تجمیع شورشیان نوعی لشکر کشی برعلیه حکومت اسد در سوریه تشکیل دهد.
۶ ماه قبل از شعلهور شدن آتش اغتشاشات در سوریه سفیر سوریه در امریکا احضار شد و به او گفتند باید دست از حمایت از فلسطین بردارد و با ایران قطع همکاری کند و نسبت به رژیم آپارتاید موضعگیری نکند وگرنه پروژه براندازی را در آنجا با تجربههایی که پیشتر در براندازی دولتهای دموکراتیک مثل مصدق در ایران داشتند اجرا میکنند.
غرب و در راس آن آمریکا ۶ هزار میلیارد دلار هزینه کرد اما جمهوری اسلامی پیروز شد چراکه جمهوری اسلامی خواست اسد بماند. فلسطین از دیرباز پس از تصرف وغصب توسط صهیونیزم جهانی به سه جریان تبدیل شده بود.
جریان فتح که پس از سالها مبارزه ومقاومت تن به سازش داده بود و پس از یاسرعرفات که با هدایایی که آغشته به پلوتونیوم بود ترورشد ابومازن دیکتاتور منشانه بدون هیچ انتخاباتی از سال ۲۰۰۵ بر کرانه باختری به سلطنت پرداخته ولی چون منافع غرب راتامین میکند هرگز مورد چون و چرا قرار نگرفته.
دومین جریان مقاومت جهاد اسلامی است که به جمهوری اسلامی نزدیکتر بوده تاجایی که متهم به شیعه گرایی شده درحالیکه در مسئله فلسطین جمهوری اسلامی همواره بر استقلال فلسطینیان و برگزاری همه پرسی تاکید داشته و هیچ صحبتی از مذهب نکرده.
و جریان حماس: حماس درفلسطین تازمانیکه با ایدئولوژی ناسیونالیسم عربی با رژیم کودککش مبارزه کردند طرفی نبستند تا اینکه باتوجه براموزههای اسلامی دست به انتفاضه زدند و شیخ احمد یاسین اسلامگرایی راجانشین ناسیونالیسم عربی کرد، در ادامه حماس با ارتباطگیری با جمهوری اسلامی توانست افقهایی فرا روی فلسطینیان بگشاید.
اما در مسئله سوریه حماس موضعگیری زاویهداری با جمهوری اسلامی گرفت و روابط خود با جمهوری اسلامی را در فضایی مبهم قرار داد و گرایشات سلفی خود را آشکار کرد تا جاییکه اسماعیل هنیه با شورشیان داعشی رقص شمشیر کرد و خالد مشعل دستان رهبر وهابی در عربستان را بوسید.
پیروزی سوریه، یمن، عراق، لبنان، کشورهای آمریکای لاتین و پیشروی روسیه در جنگ با اوکراین نشان داد اولا جمهوری اسلامی دوستان خود را رها نمیکند.
ثانیا هر کس از جمهوری اسلامی فاصله گرفت و به جبهه عبری_عربی و غربی پیوست شکست خورد لذا حماس نیز به تغییر رهبران خود پرداخت و امثال اسماعیل هنیه و خالد مشعل جای خود را به یحیی سنوار سپردند و جریان نظامی حماس به رهبری محمد ضیف و ابوعبیده قرابت خود با جمهوری اسلامی را فدای عربیت نکردند و هرگز در زمین حکام مرتجع عرب بازی نکردند.
پیشتر در یادداشتهای مختلف و به استناد روایات آخرالزمانی از تشتت در جهان عرب و وابستگی حکام عرب گفتیم. انان گاهی بر مذهب وگاهی بر زبان ونژاد تاکید دارند اما هرگز پایبند نبودند لذا چه در اجلاس اعراب وچه در کنفرانس اسلامی نتوانستند و یا نخواستند کاری برای دیگری کنند و مدام در بین آنها یکی حذف میشود. در جنگ با ایران شیعه ستیزی و ایرانی بودن را مبنی قرار دادند چنانکه در مواجه با لبنان و یمن و عراق و سوریه نیز باوجود عرب بودن قدمی برای آنان برنداشتند!
اما فلسطین نه ایرانی بودند ونه شیعه! بااین حال حزب ا… لبنان وانصارا… و سوریه ورود کردند. جمهوری اسلامی نظامی است که در تقابل با تاریخ ۵۰۰ساله غرب واومانیسم شکل گرفته چراکه مبنای آن نه انسان اکنون زده بلکه انسان الهی است لذا بزرگترین آرمانش در عرصه جهانی شکست نظام سلطه وفروپاشی استکبار جهانی و حرکت به نقطه موعود تاریخ جهت ظهور حضرت ولیعصر ('عج) و حکومت توحیدی وشکل گیری امت اسلامی لست که نظم نوین جهانی رابه وجود بیاورد واین محقق نخواهد شد تا یک وجه آرمان آن در منطقه که فروپاشی صهیونیزم است رقم بخورد.
جمهوری اسلامی باتاکید بر فطرت بشر و شعار:
استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی از سه شعار انقلاب فرانسه که سرآغاز عصر جدید در غرب بود عبور کرده و یک اجماع جهانی برعلیه رژیم کودک کش و حامی آن که هژمون غربی باشد ایجاد کرده که حیرت امپریالیسم جهانی را به وجود آورده به نحوی که در مقابل کاخ سفید شاهد نماز جماعت، راهپیمایی وتظاهرات چند میلیونی و نصب پرچم جمهوری اسلامی وشعار لبیک یاخامنهای بودیم. امروز فلسطین وطن جهانی بشر هست. جهانی که تنها وطن یک عده در جغرافیا محسوب نمیشود و تاریخ بشر باموعود را رقم زده و واین ابتکار جمهوری اسلامی برای تحقق فردای بشر در زیر چتر و سایه کاسموپولیتانیسم است که عدالت جهانی ودولت جهانی را ایجاد میکند که شاهد وحدت تاریخی بشر در جغرافیای زمین خواهیم بود که به راسیسم غربی پایان خواهد داد.
اگر مارکس به پایان سرمایه داری اندیشید وانترناسیونالیسم را مطرح کرد ما معتقدیم باحفظ هویتهای بومی ومحلی ومرزهای جغرافیایی میتوان یک فرهنگی ایجاد کرد که در دیل ولایت الهی تعریف میشود. فلسطین سرآغاز چنین عهدی است که در آن ولایت عظمی به مودت بشر و وحدت آن خاتمه مییابد. سلام بر آن موجود موعود که با آزادی کامل فلسطین به رویای بشر را به عینیت تبدیل میکند.
سلام بر مهدی!
© کپی بخش یا کل هر کدام از مطالب گلستان ما با ذکر منبع امکان پذیر است.
نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط خبرگزاری گلستان ما در وب سایت منتشر خواهد شد
پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد